محمد با پای چپ وارد و با پای راست خارج شد و به عمر که به او خیره شده بود گفت : «این رسم پای چپ و راست رازهای زیادی درخود دارد و از فردا به مومنان بگو رسول الله گفته با پای چپ وارد و با پای راست خارج شوید . »
سپس محمد به عمر گفت :« برای این صدات کردم که موضوع بسیار مهمی را با تو درمیان بگذارم »
محمد ادامه داد :« عمر جان حال که ابوبکر دختر (عایشه ) به رسول داد تو چرا حفصه به رسول اعظم ارزانی نمی داری و به نکاح من در نمی اوری .»
عمر که جا خورده بود با صدای لرزانی گفت : « رسول اکرم صلی الله علیه وصلم جانم من هم از الله هم است که دختر پیشکش شما کنم و به نکاح عزیزتان دراورم . منتظر این پیشنهاد سخاوتمندانه از سوی شما بودم تا بلافاصله به نکاحتان دراورم .»
محمد گفت : « شنیدم ابوبکر و عثمان هم خواستگار حفصه جان بودند . »
عمر گفت :« اری رسول اعظم جانم در این چند ماه تعدادی از مهاجران و انصار هم به خواستگاری اش امدند که تصمیم داشتم به نکاح ابوبکر صدیق دراورمش که با پیشنهاد ارزشی شما مواجه شدم که بر جان ومال و ناموس مومنان مقدم هستید . »
محمد گفت : «بسیار خب الله هم از این نکاح الهی پشتبانی خواهد کرد . هرچه زودتر مقدمات شب زفاف را اماده کن تا به وصال محبوبم نایل شوم .»
عمر گفت :« رسول اکرم عزیزم بروی چشم برای فردا شب مهیا می کنم تا این وصلت موجبات نزدیکی بیشتر بین مومنان باشد . الله رحیم را هزار بار شکر که دامادم حضرت محمد صلی الله علیه و صلم است .»
محمد با عوض کردن حرف گفت : «حیف علی دختر ندارد تا به نکاحش دراورم . صد افسوس ...... »
-----------------------------------
حفصه دختر عمر بن خطاب خلیفه دوم مسلمین - پنجمین زوجه محمد بن عبدالله است که در سال پنجم بیش از بعثت پیامبر اسلام متولد شد .
باتوجه به اینکه نکاح رسول الله با حفصه در مدینه و در سالهای اولیه هجرت (2- 3) واقع شده است سن حفصه را 17 – 18 سال گزارش کرده اند .