۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

دینی که با ازدواج تحمیلی گسترش یافته است شایسته ایرانیان نیست



 در تاریخ صدر اسلام امده است که محمد بن عبدالله بعد از مرگ خدیجه  در سن 54 سالگی در شهر یثرب ( که بعد ها مدینه النبی  نامگذاری شد ) برای گسترش اسلام و وحدت بین قبیله های عربستان  اقدام به نکاح تحمیلی با بسیاری از دختران و زنان قبایل کرده است .
 محمد بن عبدالله  طبق  روایت تاریخی بیش از 23 زن رسمی و دهها کنیز بعد از مرگ خدیجه  تملک کرده است تا اسلام در شبه جزیره عربستان گسترش یابد .
 ایا دینی که برای بقا نیازمند ازدواج تحمیلی با کودکی بنام عایشه  در سن 6 سالگی و تملک زنان  و دختران  در میدان های جنگ گسترش یافته است زیبنده ایرانیانی است که زن و مرد را همسر یکدیگر می نامد.
محمدبن عبدالله  بسیاری از دختران و زنان عرب و یهودی  را پس از کشتن پدر و مادر و شوهر و برادرانشان  در غارتگری غزوات به عنوان کنیز تملک کرد .
 ایرانیان باستان فرهنگی بالاتر از اعراب بدوی  و مسلمان داشتند . کوروش بزرگ در آزاد سازی  نه تنها اجازه تجاوز و غارت به ارتش ایران نمی داد بلکه به فرهنگ و تمدن ملل دیگر احترام می گذاشت .
 اعراب صد راسلام  به رهبری عمر خلیفه دوم مسلمین  همین شیوه را در ایران پیاده کردند و با اجبار  زنان و دختران ایرانی را به کیزی گرفتند و افتخار امام حسین این است که پسرش که امام سجاد از  دختر شاهنشاه ایران شهربانو تولد یافته است .

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

شب اول قبر غلامعلی


 غلامعلی بر اثر آلودگی هوا  مرد و به دیار باقی شتافت  .هنوز بدنش گرم بود که یک دفعه دو تا هیولا سر رسیدند  و به عربی از غلامعلی پرس و جو کردند .

 -- هل أنت مسلم غلامعلی ؟ ( غلامعلی ایا تو مسلمان هستی ؟)


++به جان مادرم  من نوکر و غلام حضرت علی هستم . عربی بیل میرم ... والله عربی بلد نیستم .

-- غلام علي السؤال مرة أخرى مرة واحدة كنت مسلم ؟ (غلامعلی بار دیگر از تو می پرسم  مسلمان هستی ؟)

++من محب درگاه آل علی هستم  لااقل فارسی یا ترکی حرف بزن بفهم چی میگی  یکی نبود به ما بگه این نکیر و منکر عربی حرف می زنند ...

-- الفرصة الاخيرة للإجابة على أسئلتي هل انت مسلم ؟ ( این  اخرین فرصت تو  برای پاسخگویی به سوالات من است ایا مسلمان هستی ؟ )

++ ای بابا  به ولای علی قسم من غلامعلی هستم نوکر ودویانه امام حسین  هستم . به جان خودم هر سال کلی نذر حضرت عباس کردم هرسال می رفتم پابوس امام رضا  کلی خیر می دادم . 

-- غلامعلی كنت في أعماق الجحيم واليوم الموعود على جانب الكفار في الانتقام الإلهي هو الذي يتعرض لدمار. ( غلامعلی  تو به قعر جهنم می روی  و تا روز موعود کنار کفار در عذاب الهی  زجر می کشی  . 

++ یا علی  به دادم برس منو از دست از زبون نفهمها نجات بده .  این چه نکیر و منکریه   یا حضرت ابوالفضل عباس  شفاعتم را بکن .

____________
 نکیر و منکر  در شب اول قبر به زبان عربی از مومن مسلمان سوال می کنند . همانطور که الله توانایی سخن به زبان پارسی را ندارند  . نکیر و منکری که از سوی الله برای سوال کردن از مومنان در شب اول قبر  می ایند  به زبان فصیح عربی تکلم می کنند  و زبان پارسی انگلیسی  ترکی  و هزاران زبان دیگر ار درک نمی کنند  لذا چنانچه به الله و قیامت و شب اول قبر اعتقاد دارید حتما تکلم به زبان عربی را فرا بگیرید .

پس محبان درگاه اهل بیت  برای اینکه  در شب اول قبر کم نیاورید  و تا روز قیامت در عذاب عالم برزخ نباشید  سعی کنید  مکالمه به زبان عربی را فرا بگیرید .

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

معرفی کتاب سودوم وگومورا


معرفی کتاب  سودوم وگومورا
نیکوس کازانتزاکیس ترجمه همایون نور – بهار 1362 – نشر مرزبان

در کتاب مقدس امده استکه مردمان شهر سودوم و گومورا به فرمان خدا نابود شده اند . گناه شهر سودوم این است که مردان با مردان و زنان  با زنان همبستر می شدند . خداوند چنین گناهی را بی پاسخ نگذاشته است و بلایی عظیم فرستاد و شهر را نابود گردانید .

خلاصه کتاب سودوم و گومورا نوشته نیکوس کازانتزاکیس

داستان با مکالمه ابراهیم با خدا آغاز می شود . خدا می گوید : شهر سودوم را به خاطر اینکه نتوانسته است فرد بی گناهی پیدا کند نابود خواهدکرد و تمام سکنه شهر گناهکار هستند .ابراهیم در پاسخ به خدا می گوید : لوط مرد خوب و زاهدی است .
خدا برای اخرین بار برای پیدا کردن یک بی گناه بر روی زمین ظاهر می شود  و به خانه لوط می رود و لوط را با دو دخترش روت و راشل همبستر می بیند . خدا عصبانی تر می شود و سکوت می کند . فر شته ای را برای نابودی شهر سودوم می فرستد .
فرشته بر روی زمین به سمت خانه لوط  می رود . دختران لوط فرشته خدا را فریب می دهند و به فرشته  شرابی از خون پسر پادشاه که  در تاکستان  بوجود امده بود  می نوشانند و فرشته در شخصیت پسر کشته شده پادشاه تجلی می یابد و با دختران لوط همبستر می شود . سپس به قصر پادشاه می رود و با کمک ملکه  شاه را می کشد و با ملکه همبستر می شود و بر تخت پادشاهی می نشیند .
خداوند ناراحت می شود و اتش را به شهر گسیل می دارد و شهر  را به اتش می کشد .
 فرشته به مقابله با خدا بر می خیزد و با نیزه به جنگ خدا می رود و نیزه ای به اسمان پرتاب می کند ا خدا را بکشد .
در استانه نابودی کامل شهر سودوم و گومورا  ابراهیم برای لوط پیام می اورد که خداوند لوط را بخشیده است و قصد  دارد  او را از اتش جهنم نجات دهد لوط سرکش نیز با خداوند در ستیز است و دعوت خدا را رد می کند . ابراهیم به ناچار روت و راشل را نجات می دهد و از شهر خارج می شود .

 در اخر لوت می گوید : یک بار دیگر بگوی :
او خداوندی عادل و مهربان نیست او تنها قادر مطلق است و جز این نام دیگری برایش نمی شناسم .

۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

ماجراهای محمد و خدیجه ( ابوطالب از شرعلی راحت می شود )


ماجراهی محمد و خدیجه این قسمت ابوطالب  از شر علی راحت می شود . ایا علی سربار ابوطالب بود .  

محمد زندگی خوبی در رفاه باخدیجه می گذراند . ابوطالب که درپی عیاشی وضع مالی اش بد شده بود و از خرج روزانه عیال وبچه هایش مانده بود .  طبق رسوم اعراب بادیه نشین به علت وفور فرزند  چند تن از پسران خود را به اقوام فامیل می سپردند تا از هزینه ها خلاص شوند . ابوطالب  که خودش خدیجه را به محمد معرفی کرده بود و عقد را جاری کرده بوداز وضعیت مالی محمد  بسیار خوشحال بود.
ابوطالب از بین پسرانش از علی که ملقب به علی بونه گیر بود را برمحمد عرضه کرد تا در خانه مچمد زیست کند و از شر علی خلاص شود . 
ابوطالب  به محمد گفت : 
« محمد جان حالا که وضع مالی ات خوب شده است . یکی از پسرانم را نزدت می فرستم تا در خانه ات مشغول باشد . » 
محمد که خودش در خانه ابوطالب بزرگ شده بود  و مدیون ابوطالب بود سریع قبول کرد و گفت : 
« جعفر را بفرست بیاد خونه ام » 
ابوطالب گفت :  
« جعفر بزرگ شده بده بیاد خونه شما زشته ....» 
محمد گفت :  « خب عقیل را بفرست » 
ابوطالب گفت : 
« عقیل چشماش مشکل داره و باعث دردسرتون میشه » 
محمد گفت :
« لابد می خوای علی را بفرستی » 
ابوطالب گفت :
« اگر علی را نزد خود نگه بداری ممنون می شوم . بت الله  نگهدارت باشه . به عزی و لات قسم که نزد تو دست از اخلاقش بر می دارد . » 
محمد گفت : 
« چی کار کنم  باشه علی را بفرست بیاد» 

اینگونه شد که علی از سنین کودکی در منزل محمد بن عبد الله رشد ونمو کرد و ابوطالب از شر علی راحت شد.

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

آیا اسلام در جنگ نرم سایبری می تواند دست و پا و سر کافران حربی را قطع کند و کنیز بگیرد


 باتوجه به شدت گرفتن جنگ نرم در فضای سایبری و از انجاییکه  در اصول اسلام به قتل رساندن مرتدشدگان به اسلام در جای جای قران امده است . بریدن  دست و پا و سرکافران حربی بر هر مومن مسلمان باورمند با الله واجب مستحب است , ایا مسلمانان می توانند  شعائر اسلامی در فضای مجازی به اجرا بگذارند  و دست وپای  کافران را حربی را در جنگ نرم قطع کنند  و مرتدان را به قتل  برسانند و سنت الهی  را به جا آورند و کنیز و برده بگیرند  ؟ 

 فتوای ایت الله العظمی سید علی خامنه ای  درباره کشتن محارب در جنگ نرم سایبری و گرفتن کنیز در جنگ نرم :
 « احوط واجب است مرتد و محارب سایبری توسط مومنان ولایت مدار شناسایی شوند . دشمن دشمن است و درهمه حال باید دشمن مسلمین  به هلاکت برسند . در جنگ نرم سایبری بر ولایت مداران واجب است که اکانت کاربری محارب را به غنیمت اسلام بگیرند  و دست مرتد  را از دسترسی به شبکه های فساد الارض قطع نمایند  و محاربان و مرتدان سایبری را منزوی کنند و در صورتیکه  امر به معروف  و نهی از منکر تاثیر نداشت اقدام به حذف سایبری معاند از شبکه اینترنت کنند . در  جنگ نرم سایبری  کافران اهل کتاب را نیز به اسلام نزدیک کنید و چنانچه استعانت داشتید از بین زنان بلاد کفر می توانید کنیز سایبری بگیرید و سهم امام را به سایت مرجع تقلید ارسال فرمایید .»
 seyed ali khamenei - 2011/1/1