۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

لعنت الله بر محمد بن عبدالله با این رمضونی که به یادگار گذاشت


 همه چیه این اسلام یه طرف و این رمضان و روزه یک طرف . جشن محرم را میشه تحمل کرد و اصلن شده حسین پارتی و چلو خوری  . بچه که بودیم  از زیر نماز در می رفتیم حتی تو سربازی هم از زیرش فرار می کردیم  , حج  هم که اصلن دخلی نداره . حجاب هم بلایی بر سر زنان ولی این روزه  دردسریه . ماه رضمان از بچگی در مدرسه اب خوردن هم  قطع میشد  بوفه تعطیل میشد چه برسه به اینکه  از خونه می خواستیم خوراکی بیارم هزار تا بچه جاسوس می رفتند به ناظم می گفتند  و چوب خوردن  . هر طور بود باید یواشکی ته کلاس بین زنگ تفریح خوراکی میخوردیم .
حالا هم تو این ظل گرما  باز بگیر و بند راه میفته هرچی ابخوری تو شهره  تعطیل میشه . اب میوه فروشی ها باید یک ماه از جیب بخورند . تو خیابان باید بگردی یه بقالی پیدا کنی تا یه چیکه اب معدنی گیر بیاری .  نصف شب تا اذان صبح مسجد محل مگه میزاره بخوابیم  پشت سرهم یادواری می کنه و عرعر اسلامی  تا اذان صبح پخش می کنه که باید ده بالش بکنی تو گوشت . سر چهارراه صد تا الاغ میزارن تا امر به معروف و نهی از منکر رمضونی بکنند . وای  به حال اونهایی که در اداره دولتی  کار می کنند  . باید خر بیارند باقلی سوار کنند . کافیه جلوی یکی از  بسیجی ها  اب بخورند  اگر بسیجیه خرش بره  ممکنه  دردسر درست کنه بعد هم میشنه  هرچی راست و دورغه بین بقیه شایع می کنه . یکی  نیست به این مسلمونها بگه  مرده شور این دین کریه تون را ببره که اینجوری میخوان به مردم زور بگین . خب الاغ جان تو نمی خوای اب بخوری و غذا نخوری  بقیه چه تقصیری دارند که نمی خواند روزه بگیرند . 
والـــلـــه به نظر من مقصر اصلی اون محمد بی پدره که 1400 سال پیش این دین اهریمنی را یادگار گذاشت . محمد مگه مرض داشتی که یک ماه مردم را از زندگی ساقط می کردی ,  یه روز  ,دو روز  , یه هفته  , نه دیگه یک ماه  مملکت تعطیل میشه  .


۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

الله در کعبه می گوزه تا باد سحرگاهی در مکه تولید بشه



در اداره دو تا از این خر متعصب ها با هم بحث می کردند .
خر متعصب اولی می گفت : « جا تون خالی مکه بودیم  صبح ها برای نماز از سمت کوه باد خنکی میوزه  , که یه حس عرفانی میده ادمو میبره تو دوران حضرت محمد صلی الله  ....»
 خر متعصب دومی : « اره بابام که رفته حج تمتع هم گفته هنگام سحر چه باد دلپذیری از سمت حرا میوزه نشاط اوره ...»
 خر متعصب اولی : « ان شا الله که نصیب شما هم بشه »
 خر متعصب دومی : « اسمم را برای حج نوشتم ولی پارتی بازی تا حالا اجازه نده »
خر متعصب اولی : « تا قسمت چی باشه الحمد الله که در این قصد خیر تقلب صورت نمگیره . شما هم نذر کن و اقای رسولی را ولیمه بده ان شا الله درست میشه »
خر متعصب دومی : « ان شاء الله  جدم از دهنت بشنوه . اقای رسولی  را خدا خیر بده یه صحبتهای باهاش کردم   »
 -------------
خر متعصب ها این همه پول خرج می کنند , رشوه میدهند و سیبل چرب می کنند تا یه سفر مسخره به اسم حج  به عربستان بروند . 
برخی از این خر متعصب ها چند دهه در نوبت هستند و میلیونها تومان خرج می کنند تا فیش حج بگیرند تا مکعب  بدبختی و نکبت بشریت را نزدیک سیاحت کنند .  بعد از برگشت از این سفر کذایی حج هم به اندازه یک جهیزیه کامل  خرت و پرت  دست چندم از عربستان  وارد ایران  می کنند . یک عمر هم سوژه برای معرکه گیری دارند و تا اخر عمر  از حال و هوای حج می گویند . جوری هم از مکه و کعبه و منی می گویند که انکار سفر فضایی به مریخ رفته اند . واقعیت اینکه  وقتی الله صبح زود در کعبه می گوزه را میگوند نسیم خوش بویی , سحرگاهان از سوی کعبه و حرا میوزه که  انسان را میبرد به انجا که عرب نی انداخت . 
 این خرافات هم بقدری خواهان دارد که خر متعصبان  حاضرند چند دهه در نوبت باشند و میلیونها تومان خرج کنند تا به سایر خر متعصب ها فخر بفروشند . 

۱۳۹۰ تیر ۱۳, دوشنبه

بسیجی مزدور پاداش سرکوب کردن مردم را با بلیط زیارتی به سوریه گرفت


خودش بود .  بعد از این همه وقت جای باتوم ولگدهایی که به من زده بود  سراغم امد . بی پدر  جلوی چشمم بود . فراموش نمی کنم از سر کار بر می گشتم , سیل جمعیت تو خیابان  انقلاب – آزادی  بود از قسمت مسیر ویژه اتوبوس به جای اتوبوس فقط گله های موتور سوار نیروی انتظامی و لباس شخصی رد می شد .  مسیر وِیژه  بسته شده بود و بیشتر مسافران پیاده شدند , اتوبوس از میدان انقلاب جلوتر نرفت و بعد از توقف طولانی مسیرش را به سمت خیابان کارگر عوض کرد .
چیزی که دیده می شد  رنگ سبز بود , هر لحظه  بر جمعیت افزوده می شد . مسیر ویژه هم به تصرف جمعیت سبز درامد  . رسیده بودم سر نواب , موتور سوارها از خیابانهای فرعی  تردد می کردند , جمعیت خیلی ارام بود , انگار فقط دنبال رایی بودند که به موسوی داده بودند  هدفی جز بازپس گیری رای نداشتند .
الان که فکر می کنم انگار که رای شون را پس می گرفتند همه چیز حل میشد , دیگه  نه از زندانی سیاسی خبری  میشد نه از اعدامهای فله ای , نه فساد باقی میماند . نه روزنامه ای تعطیل می شد نه بازداشتی صورت می گرفت  وضع اقتصادی روبه راه میشد  یا اینکه ایران میشد گلستان , ازادی بیان  تضمین میشد ....
 هیجان زده بودم , جمعیتی که با سکوت دنبال بازپس گیری رای بود سر رودکی – خوش به سیلی خروشان شعار دهنده تبدیل شد . جمعیت کیپ شده بود , با اینک خورشید در حال غروب بود ولی سیاهی جای رنگ سبز را گرفته بود , لباس شخصی ها توانستند  بین جمعیت شکاف ایجاد کنند . حالا نوبت  مزدوران بسیجی بود که با باتوم رای های جمعیت متفرق شده در خیابان رودکی را پس بدهند . صفیر شلیک در هم همه  مرگ بر دیکتاتور  راه باز می کرد و نوید گلوله خوردن یک سبز را می داد . صورت دراز و ته ریشی داشت . شلوار پارچه ای و پیراهن ابی و جلیقه ای  نظامی برتن داشت . با ضربه باتومش نقش بر زمین شدم . مزدور بسیجی , با لگد چند بار به بدنم کوبید . اره خودش بود مزدوری که مردم را  سرکوب کرده بود در برابر چشمانم بود . به چهره منحوسش خیره شده بودم . نفرت سرپا وجودم را فرا گرفته بود ولی بسیجی متوجه من نبود .
بلیط هواپیما را محکم فشردم و از اژانس هواپیمایی بیرون امدم .
بسیجی بلیط سوریه گرفته بود . به زیارت حضرت زینب می رفت تا گناهنانش  امرزیده شود . البته که در جمهوری اسلامی ایران کتک زدن و تجاوز کردن به مردم جز اعمال خیر محسوب می شود و  پاداش اخروی و دنیوی هم دارد .

۱۳۹۰ تیر ۱۱, شنبه

آریو برزن و آرش کمانگیر را به زیر می کشند و به خاطر قبر یک غیرایرانی نام استانی را می گذارند رضوی

 
در عربستان سعودی  چهار تن از امامان و معصومان ( امام حسن و امام سجاد و امام محمد باقر  و امام جعفر صادق  )عرب در قبرستان بقیع  در گورهای معمولی و بدون بارگاه در خاک هستند و حتی سنگ قبر هم ندارند ولی در ایران به خاطر قبر یک غیر ایرانی  نام استان را خراسان رضوی گذاشته اند . این امامان انقدر بی اهمیت هستند که در زادگاه و دیار خودشان کسی اینها را نمی شناسد ولی در ایران امامان شیعه جای خدا را گرفته اند .
از بخت بد به  نام ایرانی  به یاری اهریمن شتافته اند و دست در دستان انیرانیان  نهاده و در تلاش برای نابودی  بیناد اندیشه  و فرهنگ و  آثار باستانی بزرگان ایران زمین هستند.
مستعربان اسلام زده در کمال وقاحت  ,  تخت جمشید که میراث مشترک ایرانیان است  را  خراب می کنند . مجسمه ارش گمانگیر که جانش را در راه ایران فدا  کرد , را نابود می کنند . مجسمه سردار ایرانی آریو برزن که در راه  پایداری ایران کشته شد ,  را پایین می کشند .  نقاشی های دیواری شاهنامه را پاک می کنند . 
شرم بر انیرانیانی که بر ایران چیره گشتند و از نام ایرانی هراس دارند و به اسم اسلام  ننگین جهاد را بر دشمنی با ایرانیت گذاشته اند  . تعجب اور نیست در ایران توسط گجستکان الله پرست سریالی به اسم مختارنامه با بودجه دهها میلیاردی ساخته می شود که با ایرانیت در ستیز است .
ایرانی به پا خیز